میانگین های متحرک ( Moving Average )
از نخستین امور که معاملهگر میآموزد، آن است که "روندها، دوست شما هستند"؛ و میبایست "با جریان روند حرکت کنید". رویکرد ساده و فوقالعاده شناخته شده که روند را شناسایی میکند، میانگین متحرک ( Movin Average ) است. شواهد بیانگر آنند که احتمالاً پولی که امروزه با استفاده از میانگینهای متحرک معامله میشود؛ بیشتر از تمام پولی ست که توسط مجموع سایر شاخصهای تکنیکال معامله میگردد.
برآورد میزان محبوبیت و شهرت آن، دشوار است؛ لیکن، مطابق با بررسیهای اجمالی که در indicator/EA repository که رایگان در desynced.net قرار گرفته است ، نخستین شاخص مشهور مورد استفاده به عنوان مبنا جهت EA و ساخت شاخص، عبارتند از:
رتبه | شاخص | EA مبتنی | شاخص های مبتنی |
---|---|---|---|
۱ | Moving Average | ۸۸۶ | ۲۳۵۳ |
۲ | MACD Histogram | ۲۷۳ | ۲۵۵ |
۳ | RSI | ۲۵۷ | ۵۴۷ |
۴ | Stochastic | ۱۹۶ | ۳۳۱ |
۵ | CCI | ۱۳۸ | ۳۳۳ |
۶ | Parabolic | ۱۲۹ | ۱۴۰ |
۷ | Bollinger Bands | ۶۷ | ۱۴۶ |
۸ | Larry William Perecent Range | ۶۲ | ۱۸۳ |
۹ | Movment Directional Index | ۵۹ | ۲۴۰ |
۱۰ | Momentum Indicator | ۴۵ | ۶۸ |
میانگینهای متحرک، از آن رو از شهرت برخوردارند که فراهم کننده صریحترین روش جهت شناسایی روند، یکنواختسازی دادههای منظم جهت مشاهده واضحتر روند میباشند.
در بیان ساده، میانگین متحرک ساده، میانگین ارز در یک دوره زمانی معین است. برای مثال، یک میانگین متحرک ساده ۹ روزه، میانگین قیمتهای ۹ روز آخر است که با توجه به مجموع ۹ روز آخر قیمت پایانی ارز برآورد شده؛ و سپس، بر ۹ تقسیم گردیده است. این میانگین، از آن رو ساده است که وزنی برابر را در طول دوره محاسبه برای هر قیمت مد نظر قرار میدهد. انواع دیگر میانگینهای متحرک، میانگینهای وزنی ( weighted ) و میانگینهای یکنواخت شده نمایی هستند که در ادامه، مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت.
سه بخش حائز اهمیت در هر میانگین متحرک عبارتند از:
۱- طول (و/یا بازه زمانی)
۲- روش محاسبه (ساده، نمایی، یکنواخت شده، وزنی خطی)
۳- روش متقاطع (ساده، دوگانه، و سه گانه)
شایان ذکر است که هر یک از بخشهای فوقالذکر، به نوبه خود مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت؛ و متغیرها و نقاط قوت و ضعف هر یک پوشش داده خواهند شد. معذلک، نخست، تمام بخشها میبایست در زمینه نقاط آسیبپذیری خود میانگین متحرک و علائم گمراه کننده بررسی گردند تا انتخاب میان روشهای مختلف، طول، و تکنیکهای متقاطع ( که روشهای برآورد نقاط آسیبپذیری هستند ) انجام پذیرد.
نقاط آسیبپذیری میانگین متحرک
میانگین متحرک، یکی از شناخته شده و سودمندترین شاخصها در ترسیم روند است؛ لیکن، در استفاده از این میانگین، مد نظر داشتن دو آسیبپذیری ذاتی آن، حائز اهمیت است:
۱- این میانگین، با تأخیر از بازار همراه است؛
۲- این میانگین میتواند ؛ در بازار های پر نوسان، آسیب پذیر باشد.
۳- این میانگین، در بازارهای بدون روند و نامشخص ، عملکرد خوبی ندارد.
جهت درک بهتر، نمونه نقاط آسیبپذیری به نمودار زیر که جفت ارز یورو /دلار ، را در سال ۲۰۱۱ نشان میدهد و میانگین متحرک ساده با پریود ۲۵ را در بازه روزانه بر روی آن قرار داده شده است، توجه کنید :
چنانکه براحتی ملاحظه میشود، از ۱ ژانویه تا ۱ مه ۲۰۱۱ ، بازار بالاتر از میانگین متحرک ۲۵ روزه باقی مانده است. این امر بدین معنا ست که بازار، در شرایط روند صعودی قوی قرار داشته است. میانگین متحرک، به شما کمک می کند که این روند صعودی را تشخیص دهید و به مدت ۵ ماه با آن همراه شوید. این امر بیانگر قدرت میانگین متحرک است؛ و در خلال این بازه زمانی، کسانی که از روند تعیین شده توسط میانگین متحرک تبعیت نموده، قادر به کسب سودهای قابل توجه گردیدهاند.
حال، سه نقطه ضعف میانگین متحرک در دوره مشابه بررسی میشود. نقطه ضعف نخست، هنگامی ست که روند، سمت و سو را در اوایل ماه مه دگرگون ساخته؛ و میانگین متحرک، این تغییر روند را تا ۴۰۰ الی ۵۰۰ پیپ بعدی، یعنی تا زمانی که قیمت زیر میانگین متحرک ( ۱.۴۳۰۰ ) قرار گیرد، نشان نمیدهد. این امر، مشکل تأخیر است؛ و به معنای آن میباشد که حرکتی قابل توجه، پیش از آنکه شاخص قادر به ایجاد سیگنال باشد، به وقوع پیوسته است. نقطه ضعف دوم، آن است که در میانۀ فوریه، بازار اندکی پایینتر از میانگین متحرک قرار گرفته؛ و این امر نشانگر تغییر روند کاذب است. وقوع تغییر روند کاذب دیگر را در اوایل دسامبر و زمانی که بازار به میزان اندکی بالاتر از میانگین متحرک قرار میگیرد، شاهد هستید. این مشکل، به واسطه وجود نوسانات زیاد در بازار است. نوسان (noise) اصطلاحی ست که به تمام دادههای قیمتی نظیر اصلاحات اندک یا تلاطمهای طی روز اشاره دارد که تصویر روند اصلی را مخدوش مینمایند. نقطه ضعف سوم را از مه تا سپتامبر ۲۰۱۱ میتوان مشاهده نمود- جائیکه بازار در حالتی فاقد روند، پر نوسان، با دامنه حرکتی بسیار محدود (۳۰۰ پیپ) باقی مانده؛ و در حول میانگین متحرک ۲۵ روزه، مدام در حال بالا و پایین رفتن، بوده است. این مشکل، از بازار فاقد روند و پرنوسان ناشی شده است. این دوره نوسانی و فاقد روند بودن بازار، میتواند زیانهای چشمگیر را به معاملهگرانی تحمیل نماید که از میانگینهای متحرک جهت ورود به بازار، استفاده میکنند؛ زیرا ایشان میتوانستند برمبنای چندین سیگنال کاذب وارد شده، و متعاقباً با لمس شدن "حد ضرر" ( stop loss) تعیین شده ، از بازار خارج شوند. در ادامه، بررسی کامل هر یک از این سه نقطه ضعف، به نوبه خود ارائه میگردد.
نقطه ضعف ۱# : مشکل تأخیر
میبایست به خاطر داشته باشیم که میانگین متحرک، دنبال کننده روند است. این اندیکاتور میتواند آنگاه که روند تقریباً توسعه یافته، آن را دنبال نموده؛ اما قادر به پیشبینی روند نیست. در حقیقت، این شاخص، نشانگری تأخیری ست. به دیگر معنا، این شاخص ممکن است همچنان پس از آنکه قیمت با مقاومت برخورد نموده و سقوط کرده، صعود نماید. در تصویر فوق، میانگین متحرک، همچنان پس از برخورد EURUSD ، با سطح مقاومت ۱.۴۹۰۰، و سقوط به میزان ۵۰۰ پیپ در ۵ مه ۲۰۱۱ ، همچنان صعود را نشان می دهد. شما می توانستید ، وقتی که قیمت زیر میانگین متحرک در قیمت ۱.۴۳۰۰ ، قرار گرفت و تا کف قیمتی ۱.۳۹۰۰ همچنان در روند نزولی قرار داشت، قسمتی از این حرکت نزولی را شکار کنید ، اما خیلی بهتر می شد که اگر می توانستید زودتر با این روند همراه شوید .
اصلاح تأخیر:
چند امکان در این خصوص وجود دارد. میتوان طول (تعداد روزها) در میانگین متحرک را کاهش داد تا حساسیت آن بیشتر شود .یک میانگین متحرک از یک دوره کوتاهتر، نسبت به قیمتهای اخیر، حساستر است. افزون بر این، میتوانید روش محاسبه را تغییر داده؛ میانگین متحرک وزنی خطی یا نمایی را انتخاب کنید که ارزش بیشتری را به تغییرات قیمت اخیر میدهد.
نقطه ضعف ۲# : مشکل اعوجاج ( noise)
به مجموعه قیمتی که در آن تغییرات قیمت با فاصله ای نسبتا دور از میانگین متحرک انجام می شود، مجموعه پر نوسان یا دارای noise ، گفته می شود. یک میانگین متحرک، جهت یکنواخت نمودن دادههای نامنظم است- به نحوی که امکان شناسایی بهتر روند فراهم گردد. معالوصف، حتی در بهترین میانگینهای متحرک، دادههای نامنظم (در قالب نقاط اوج تلاطم قیمت و اصلاحات کوتاه)، همچنان قادر به گریز از کنترلهای میانگین قیمت هستند. این مقوله را در ضمن تصویر فوق، در میانه ماه فوریه ۲۰۱۱ میتوان مشاهده نمود- جائیکه حرکت های اصلاحی نزولی کوتاه مدت سبب گردیده که قیمتها به طور موقت، به پایینتر از میانگین متحرک ۲۵ روزه سقوط نمایند؛ و برخی معاملهگران دنباله رو روند را درگیر معاملات "فروش" کرده که منجر به زیان شده است. شماری از تغییرات روند کاذب از این دست، در خلال تابستان ۲۰۱۱ و آن زمان که بازار در حالت فاقد روند و بدون سمت و سو با نواسانات زیاد قرار داشته ،در تصویر نشان داده شده است.
اصلاح مشکل اعوجاج ( noise ) :
چند امکان در این خصوص وجود دارد. به منظور کاهش noise ، میتوان روزهای بیشتری را در میانگین متحرک اِعمال نمود. همچنین میتوان طول (تعداد روزها) در میانگین متحرک را به منظور یکنواخت نمودن و کمتر واکنشی بودن آن، افزایش داد. برای مثال، اگر روزها را از ۲۵ به ۵۰ افزایش دهید، نقاط پر نوسان، در درون میانگین متحرک بزرگتر قرار میگیرند؛ و این امر، میانگین متحرک را جهت معامله، امنتر خواهد نمود. قیمت بیش از حد بالا یا پایین در میانگین متحرک ۵۰ دوره ای، به نحوی چشمگیر، کمتر از موارد مشابه در میانگین متحرک ۲۵ یا ۱۰ دوره ای است؛ زیرا قیمت منحرف حامل وزن کمتر در محاسبه است. گزینش میانگینهای یکنواخت شده یا ساده نیز، شما را با قالبی از محاسبات میانگینهای متحرک هماهنگ مینماید که بر عامل یکنواختی (ضد noise بودن) نسبت به عامل سرعت (ضد تأخیر بودن) تأکید میدارد.
نقطه ضعف ۳# : مشکل بازار فاقد روند
برای هر استراتژی دنبال کننده روند که بر مبنای استفاده از میانگین های متحرک، ایجاد شده است، غلبه بر مشکل بازار بدون جهت، فوقالعاده دشوار است. بازارهای بدون جهت معمولاً پس از یک حرکت روند دار صعودی یا نزولی در بازه ای محدود ، پیش از تصمیمگیری درخصوص اینکه کدام مسیر اتخاذ گردد، شکل می گیرند. بازار بدون روند EURUSD، در خلال سه ماه تابستان ۲۰۱۱ (ژوئن، ژوئیه، و آگوست)، اندکی پس از افت شدید ماه مه رخ داده است. چندان مشخص نیست که تلاش میکند حرکتی اصلاحی را شکل دهد یا روند نزولی را ادامه دهد. در خلال تابستان، بازار در حول میانگین متحرک، دستخوش فراز و فرود گردیده؛ و به این حرکت رفت و برگشت- حرکت اره ای یا کشویی می گویند (تحرک سریع بالا و پایین قیمتها در بازار پر نوسان، نشان دادن سیگنالهای گمراه کننده خرید یا فروش در پایان حرکت) –حتی اگر بازه میانگین متحرک، به ۵ یا ۱۰ کاهش می یافت ؛ یا به ۵۰ یا ۲۰۰ افزایش مییافت، فارغ از اینکه چه بازه ای یا چه متدی را( ساده ، نمایی...)، انتخاب می کردیم، باز هم حرکت "اره ای" جانبی اتفاق می افتاد. این آسیبپذیری نشان دهنده بزرگترین تهدید برای معاملهگرانی است که از میانگین متحرک برای تعیین روند، استفاده می کنند، زیرا این امر می تواند به ضررهای متعدد، منتهی شود.
رفع اشکال بازارهای فاقد روند:
شاید هیچ راه مطمئنی برای از پیش تعیین کردن یک بازار فاقد روند وجود نداشته باشد.. معمولا بهترین روش، دنبال کردن روند، پس از شکل گیری آن است. زیرا حرکت های روند دار، ۳۰٪ از وقت بازار را به خود اختصاص می دهند و شرایط را برای کسب سودهای کلان، مهیا می کنند. همچنین با به کار گیری یک "مدیریت سرمایه" مناسب می توانید، از شدت ضررهای اجتناب ناپذیری که در بازارهای فاقد روند وجود دارند، بکاهید. در شرایط بازار فاقد روندتابستان سال ۲۰۱۱ ، می شد که به تعطیلات رفت و از بازاری که به طرز بی سابقه ای پر نوسان بود، دوری کرد. بیشتر معامله گران بزرگ در تابستان به تعطیلات می روند، این امر توضیح می دهد که چرا پئل کافی در بازار برای حفظ یک حرکت روند دار ، وجود ندارد.
حال که برخی از آسیب های میانگین متحرک را بررسی کرده ایم، و روشهایی برای رفع اشکال ان ارائه کردیم، برخی از این روشها را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار می دهیم. اساسا این روشها با طول میانگین متحرک ، روش محاسبه و تکنیک " برخورد و گذر" ( crossover )، ارتباط دارند.
۱- تغییر طول (و/ یا بازه زمانی) جهت غلبه بر جفت مشکل تأخیر و نویز (noise )
تغییر طول مناسب، مانند تلاش همزمان اجتناب از مواجه با سیلا (هیولای شش سر دریایی) تأخیر، و خاروبدیس (گردابِ) تغییر مرتب است. چاره
غلبه بر تأخیر و نویز، تلاشهایی که برای غلبه بر مشکل تاخیر و نویز ، انجام می شود ، اغلب یکی از این دو مشکل را حل می کند، در حالیکه اثر جانبی خود را بر مشکل دیگر آشکار می کند. به منظور غلبه بر تأخیر، بازه زمان را که سبب ایجاد نویز بیشتر میگردد، کاهش دهید؛ و جهت غلبه بر نویز، بازه زمان را که سبب تأخیر بیشتر میشود، افزایش دهید.
مشکل | درمان طول | درمان بازه زمانی | اثر جانبی |
---|---|---|---|
تاخیر | کاهش | کاهش | افزایش نویز |
نویز | افزایش | افزایش | افزایش تاخیر |
نکته اول: کاهش طول یا چارچوب زمانی قادر به تسکین مشکل تأخیر است.
اگر نگاهی بر نمودار EURUSD در ماه مه ۲۰۱۱ - زمانی که حرکت صعودی بازار متوقف؛ و مبدل به حرکتی کاهشی گردیده- بیاندازیم؛ میتوان دریافت که چگونه میانگین متحرک با دوره ۲۵ روزه، تازه زمانیکه بازار به میزان ۵۰۰ ریزش داشته، به روند نزولی ورود نموده است. حصول زودهنگام این برگشت به روند، میتوانست مطلوب باشد. اما آیا با کاهش طول میتوان زودتر چرخش روند را شکار کرد؟ پاسخ مثبت است.
در اینجا، تصویری از مه ۲۰۱۱ ، برای مقایسه میانگین متحرک ۲۵ روزه در مقابل میانگین متحرک ۱۰ روزه ارائه میشود:
همچنانکه ملاحظه میگردد، خرید و فروش در بازار، تحت 10SMA روزه، بسیار سریعتر- ۲۰۰ پیپ سریعتر- از 25SMA روزه صورت پذیرفته است. این امر به معنای مزیت پیپ قابل توجه برای میانگین متحرک دوره سریعتر است؛ و بالتبع، در کاهش تأخیر، موفق بوده است. معذلک، این امر همراه با هزینه- نویز بیشتر- است. اگر در بازار پیش و پس از این دوره دقت کنید، درخواهید یافت که استفاده از این 10SMA روزه کوتاهتر، منجر به ایجاد سیگنالهای کاذب بیشتر (برجسته شده در دوایر بنفش فوق) که ناشی از اصلاحات کوچکی است که به روند اصلی بازگشتهاند. زیانهای ناشی از این حرکات فالس ، مزیت سود ۲۰۰ پیپی را که از تشخیص سریع تغییر روند در ۵ مه ۲۰۱۱ حاصل شده بود، بی اثر می سازد.
روش دیگر کاهش تأخیر، کاهش چارچوب زمانی ( تایم فریم) است. برای مثال، اگر فردی خواهان ورود سریعتر به روند باشد؛ این امر با کاهش دوره روزانه از ۲۵ به ۱۰ ، یا تعبیر میانگین متحرک ۱۰ روزه به یک میانگین متحرک دوره ۶۰ روزه در 4H (۶ کندل چهار ساعته در ۲۴ ساعت؛ بالتبع، جهت رسیدن به مورد مشابه) میسر میگردد.
نهایتاً، وجود نویز در بازار است که عملکرد میانگین متحرک را تضعیف مینماید؛ و "یکنواخت سازی" سبب بی اثر شدن نویز میگردد. اولین روش جهت یکنواختتر نمودن میانگین متحرک، افزایش طول چارچوب زمانی ست. یک میانگین دوره طولانیتر و چارچوب زمانی بزرگتر، هر دو دربردارنده اثرات یکنواخت کننده بیشتر هستند؛ و بالتبع، هر دو حامل مزیت باقی ماندن در جریان روند، و اجتناب از برگشت کاذب یا علائم گمراه کننده میباشند. چنانچه معاملهگر حقیقتاً نویز- گریز باشد؛ وی میتواند میانگین متحرک امسال را بر اساس میانگین متحرک ۵۰ روزه یا میانگین متحرک ۲۰۰ روزه ترسیم نماید.
در دنیای سهام، وقتی که میانگین متحرک ۵۰ روزه، بتواند میانگین متحرک ۲۰۰ روزه، را از سمت بالا/ پایین قطع کند،می گویند "گذار طلایی" اتفاق افتاده است.. در اینجا، "گذار طلایی" مووینگهای ۲۰۰-۵۰ در نمودار 4H EURUSD نشان داده شده است:
همچنان که در نمودار فوق میتوان ملاحظه نمود، معامله بر اساس "گذار طلایی" در چارچوب زمانی 4H EUR/USD، میتوانست مولد سود قابل توجه برای ۲۰۱۰ گردد. معاملهگر میتوانست روند نزولی بزرگی را از آوریل تا ژوئن، و دو روند صعودی قابل توجه از ژوئیه تا اکتبر ۲۰۱۰ را شناسایی کند؛ تنها مورد مضر، سیگنال کاذبی است که در خلال آگوست آشکار گردیده ، وآن حرکت اصلاحی نزولی کوتاه مدتی است که روند صعودی را اصلاح کرده است.
مشکل میانگین دوره طولانیتر آن است که این میانگین قادر به بسط زمانی که طول میکشد تا بازار برگشت کُند است؛ و تا آن زمان که برگشت میکند، احتمالاً حرکت به پایان رسیده است. به منظور اجتناب از ورود دیرهنگام به طرف صعودی یا نزولی، معاملهگر اقدام به کاهش طول (یا چارچوب زمانی)، و اصلاح روش محاسبه میانگین متحرک مینماید. اما همچنانکه ملاحظه شد، مشکل گزینش طول مدت کوتاهتر، قرار گرفتن در معرض نوفه بیشتر و شرایط متغیرتر، و سیگنالهای کاذب بیشتر است که میتوانند سبب از دست رفتن موجودی حساب شما گردند.
توجه
به هنگام انتخاب طول میانگین متحرک، به خاطر داشته باشید که میانگین متحرک کوتاهتر، به معنای بیشتر واکنشی بودن آن به تحرکات اخیر است؛ اما همچنین به معنای تغییرپذیری بیشتر است. میانگین متحرک طولانیتر، به معنای بیشتر قابل اعتماد بودن آن از لحاظ اجتناب از نویز است؛ اما کمتر واکنشی خواهد بود. انتخاب طول میانگین متحرک، اقدام برقراری توازن میان سرعت و مؤثق بودن، همچنین به منظور آن است که میانگین متحرک، جهت واکنش به اندازه کافی سریع به تغییر روند، به قدر کافی کوتاه باشد؛ و در عین حال، جهت اجتناب از تغییرات کاذب در روند (متغیر بودن)، به اندازه کافی بلند باشد. نهایتاً، تصمیمگیری پیرامون لزوم بک تست گسترده جهت تصمیمگیری درخصوص طول مناسب، دشوار است.
۲- تغییر روشهای محاسبه جهت راه حل یابی مشکلات تأخیر ونویز
تغییر پارامتر طول میانگینهای متحرک، نخستین برای برطرف کردن مشکل تأخیر و نویز است؛ اما روشهای محاسباتی دیگری نیز وجود دارند که قادر به اثرگذاری بر جنبه سرعت (جهت کاهش تأخیر) و یکنواختسازی (به منظور کاهش نویز) میباشند.
چهار روش عمده محاسبات عبارتند از: ساده ( Simple )، نمایی ( Exponential ) ، یکنواخت شده ( Smooted ) ، و وزنی ( Linear Weighted )
ثابت | مقدار | نام | شرح محاسبه |
---|---|---|---|
SMA | 0 | میانگین متحرک ساده | اختصاص وزن یکسان به هر قیمت در دوره محاسبه |
EMA | ۱ | میانگین متحرک نمائی | در تلاش جهت کاهش تاخیر ، وزن بیشتر |
SMMA | ۲ | میانگین متحرک یکنواخت شده | مشابه با SMA |
LWMA | ۳ | میانگین متحرک وزنی خطی | طراحی شده جهت تخصیص اوزان بیشتر به داده های اخیر و اوزان کمتر به داده های بیشتر |
میانگین متحرک ساده:
پرکاربردترین نوع میانگین متحرک، میانگین متحرک ساده (SMA) است که از جمع، و سپس، میانگینگیری مجموعهای از ارقام نمایش داده شده در بازار محاسبه میشود. SMA تاکنون، روش معروفتر تلقی شده؛ و به واسطه اثر یکنواختسازی آن، فوقالعاده سودمند قلمداد میشود.
فرمول محاسبه SMA، به ترتیب پیرو است:
جائیکه N عبارت از تعداد دورههای محاسبه است.
این فرمول، یک روش محاسبه ریاضیاتی ساده است. تمام دانشآموزان در مدارس دولتی، میانگینگیری، اندازهگیری ۱۰ تا از یک چیز، جمع آنها، و سپس تقسیم بر ۱۰ را آموزش دیدهاند. در این مورد، جمع میانگین تعداد ۱۰ قیمت پایانی ( قیمت کلوز)انجام میشود. روز بعد، جدیدترین قیمت پایانی ( کلوز)در کل جمع شده؛ و از قدیمیترین قیمت پایانی کسر گردیده؛ و تعداد قیمتهای پایانی کل، همچنان در رقم ثابت ۱۰ باقی خواهد ماند.
مزیت SMA:
SMA ، بر یکنواختسازی تأکید دارد؛ به بیان دگر، این مقوله تلاش میدارد تا رفتار نامنظم بازار را به منظور مشاهده روند، یکنواخت سازد. کسانی وجود دارند که این حقیقت را دوست ندارند که SMA همراه با تأخیر از آخرین نقطه دادهها، به واسطه ماهیت یکنواختسازی خویش است؛ و ترجیح ایشان، دادن وزن بیشتر به نقاط داده تازهتر در میانگینهای متحرک وزنی و نمایی ست.
میانگین متحرک نمایی:
میانگین متحرک نمایی (EMA)، از جمع میانگین متحرک سهم مشخص قیمت پایانی جاری در مقدار پیشین محاسبه میشود.
فرمول EMA به ترتیب ذیل است:
که بر اساس آن،
قیمت پایانی (i)- قیمت پایانی دوره جاری؛
EMA(i-1)- میانگین متحرک نمایی قیمت پایانی دوره پیشین؛
P- درصد کاربرد مقدار قیمت
میباشند.
مزیت EMA:
میانگینهای متحرک نمایی، معنای بیشتری را به قیمتهای اخیر، و کمتر را به قیمت پایانی از آغاز دوره منتسب میدارند. بنابراین، این میانگین، در شناسایی برگشت روند، سریعتر است. طبیعتاً، و منوط به طول، بیشتر مستعد نویز بازار است.
میانگین متحرک یکنواخت شده (SMMA):
میانگین متحرک یکنواخت شده، شبیه به میانگین متحرک ساده با دو اثر یکنواختسازی است. مقدار نخست این میانگین متحرک یکنواخت شده، به صورت میانگین متحرک ساده (SMA) محاسبه میشود:
میانگینهای متحرک دوم و متعاقب، مطابق با فرمول پیرو محاسبه میشوند:
که بر اساس آن،
مجموع 1- مجموع قیمتهای پایانی برای N دوره؛
مجموع پیشین- مجموع یکنواخت شده کندل پیشین؛
SMMA1- میانگین متحرک یکنواخت شده کندل نخست؛
SMMA(i)- میانگین متحرک یکنواخت شده کندل فعلی (به جز کندل اولی)؛
قیمت پایانی (i)- قیمت پایانی جاری؛
N- دوره یکنواختسازی.
مزیت SMMA:
SMMA، یکنواختسازی حتی بیشتر از SMA را با تلاش جهت یکنواخت نمودن رفتار نامنظم بازار، به منظور مشاهده روند تأکید میدارد. چنانکه ملاحظه میشود، خط SMMA شبیه به دو برابر نمودن طول EMA است. مشکل SMMA آن است که با تأخیری به مراتب بیشتر از تحرکات قیمت همراه است.
میانگین متحرک وزنی خطی (LWMA):
همسان با EMA، آخرین دادهها، دادههایی ارزشمندتر از دادههای اولی هستند. یک میانگین متحرک وزنی، با ضرب هر یک از قیمتهای پایانی در مجموعه مد نظر، در ضریب وزنی مشخص محاسبه میشود.
جائیکه
مجموع (i,N)- عبارت از مجموع کلی ضرایب وزنی است.
مزیت LWMA:
همسان با EMA، LWMA نیز معنای بیشتری را به قیمتهای اخیر، و کمتر را به قیمت پایانی از آغاز دوره اختصاص میدهد. بنابراین، این میانگین قادر به شناسایی سریعتر برگشت روند است- گرچه میانگین مذبور نیز در معرض نویز بازار است.
نکته: یکنواختسازی در برابر سرعت
یکی از طرق دقت در تفاوتها در روشها، آن است که آنها را به عنوان دوگانگی میان یکنواختسازی و سرعت تلقی نمایید.
اتحاد یکنواخت، SMA و SMMA است که در آن، هر دو تلاش میدارند تا نویز، رفتار نامنظم بازار را به منظور مشاهده بهتر روند اصلی یکنواخت سازند. چنانکه ملاحظه میشود، SMMA شبیه به دو برابر نمودن طول EMA است؛ و آن را مبدل به یکنواخت کنندهترین روشها نموده است. مزیت یکنواختسازی، حاصل انتخاب این دو روش یا دورههای طولانیتر، آن است که امکان مشاهده آشکار شدن روند بزرگتر و کاهش بی نظمی های دوره کوتاه (دادههای پرت نامنظم و نامرتب) که به وقوع میپیوندند را فراهم میدارد. معذلک، اگر این تحرک یک روزه در قیمت نشانگر آغاز تغییر قابل توجه در روند باشد؛ قابل تشخیص بودن تغییر روند اصلی، زمان بیشتری را طلب مینماید.
اتحاد سرعت، LWMA و EMA است که هر دو در پی غلبه بر تأخیر قیمت، توسط اختصاص دادن معنای بیشتر به قیمتهای اخیر و کمتر به قیمتهای قدیمیتر میباشند. در راستای تحقق این مقصود، هر دو، نسبت به تغییر قیمت، سریعتر واکنش نشان میدهند که این امر، مزیت عالی تغییر قیمت اخیر را مشروع نموده؛ اما نقطه ضعف تلقی میشود- اگر تغییر قیمت اخیر، به واسطه بی نظمی باشد.
بنابراین، روشهای SMA و SMMA، در درک تغییرات روند، کُندتر هستند؛ اما به واسطه اسپایکها و بی نظمی ها، با احتمال کمتری، به درون تغییرات روند کاذب میپرند؛ و روشهای EMA و LWMA، در پی حصول تغییرات سریعتر هستند؛ لیکن، با احتمال بیشتری به درون سیگنالهای کاذب جهش میکنند. انتخاب با معاملهگر است که آیا خواهان خودرویی امن و قابل اعتماد است یا خودرو سریعتر را ترجیح میدهد.
در پایان، گرچه ممکن است تمایل برای استفاده از میانگین متحرک ساده- به واسطه یکنواختسازی آن- وجود داشته باشد؛ تمایل برای استفاده از میانگین متحرک نمایی، جهت سرعت آن نیز ، وجود دارد؛ و هرگز- تا زمانی که محاکمه منصفانه صورت نپذیرفته- نمیتوان به درستی دانست که کدامیک ملکه واقعی بازی خواهد بود.
۳- انتخاب تکنیک گذار (یگانه، دوگانه، و سهگانه) به عنوان روشی برای غلبه بر مشکل تاخیر و نویز.
گذر یگانه MA
در سادهترین قالب آن، به عبور قیمت از یک میانگین متحرک ،اطلاق می شود. معاملهگر، زمانی موضع صعودی یا نزولی را انتخاب میکند که قیمت پایانی (کلوز)، از بالا/ پایین میانگین متحرک عبور کند. معاملهگر، وقتی خرید میکند که قیمت پایانی (کلوز)، از بالای میانگین متحرک عبور نماید؛ و آنگاه اقدام به فروش مینماید که قیمت پایانی، از پایین میانگین متحرک گذر میکند.
در اینجا، مثال MA-200 در نمودار 4H EURUSD (سپتامبر ۲۰۱۰ الی سپتامبر ۲۰۱۱ ) ارائه میشود:
همچنانکه ملاحظه میشود، این میانگین به نحوی موفق شد ، سه روند نزولی بزرگ (۴۶۰+، ۶۰۰+، ۴۱۰+) را در سال گذشته در جفت ارز EURUSD شناسایی کند. معاملهگر میتوانست این فواید را صرفا با تکیه بر گذر دوگانه، صرفاً بدون توجه به اخبار سرایت بحران بدهی در اروپا، به دست آورد. گرچه این امر دربردارنده معاملات کمتر کاذب در مقایسه با میانگین متحرک یگانه است؛ اما آن نیز همچنان نسبت به بازارهای بدون روند، آسیبپذیر است. سیگنالهای گذار دوگانه، در خلال تابستان (ژوئن- سپتامبر) ۲۰۱۱ ، و در بهار (مارس- آوریل) ۲۰۱۲ کاذب هستند.
فایدهها:
فایده عمده گذر دوگانه، آن است که همچنان تکنیکی نسبتا ساده و مشهور برای دنبال کردن روند ،محسوب می شود، در عین حال بر بعضی از مشکلات روش گذار یگانه( بی نظمی ) غلبه می کند. از آن رو که ورود به بازار را تا زمان عبور میانگین متحرک سریع از میانگین متحرک کند- در عوض عبور از قیمت پایانی- به تأخیر میاندازید؛ بالتبع، میتوانید از بسیاری از سیگنالهای کاذب در امان بمانید.
نقاط ضعف:
نقطه ضعف گذر دوگانه، آن است که انتظار برای رویداد گذار میتواند ورود و خروج را به تأخیر اندازد. و این تأخیر میتواند سبب از دست رفتن تمام یا بخشی از حرکت شود.
میانگین متحرک سهگانه
میانگین متحرک سهگانه، سه میانگین متحرک با انواع حالت های (سریع، متوسط، و کُند) را مورد استفاده قرار میدهد. وقتی میانگین متحرک سریع، از میانگین متحرک متوسط عبور میکند؛ و میانگین متوسط، از میانگین کند گذر میکند؛ سیگنال صعودی یا نزولی ، منوط به سمت و سوی گذار، ایجاد میشود.
میانگینهای متحرک متداول مورد استفاده جهت این رویداد، ۴، ۹، و ۱۸ دوره، بویژه در چارچوب زمانی روزانه (حداقل در دنیای سهام) بودهاند. هر گاه میانگین متحرک (MA سریع) ۴ روزه، از بالا/ پایین میانگین متحرک ۹ روزه (MA متوسط) عبور کند؛ رویداد "آغاز شده"؛ و آنگاه تأیید میگردد که میانگین متحرک ۹ روزه (MA متوسط) از بالا/ پایین میانگین متحرک ۱۸ روزه (MA کُند) عبور نماید. سیگنال صعودی، آنگاه تولید میشود که گذار به سمت بالا؛ و سیگنال نزولی، آن زمان به وقوع میپیوندد که گذار به سمت پایین صورت پذیرند.
شاید بپرسید، آیا محرک ورود- آنگاه که MA متوسط از بالا/ پایین MA کُند عبور میکند- داده نشده است؛ و بالتبع، آیا این امر بسیار شبیه به گذر دوگانه در این خصوص نیست؟
بلی، صحیح است. شواهد بیانگر همپوشانی در ورود هستند. تفاوت واقعی در خروج نهفته است. معاملهگران، میانگین متحرک سهگانه را به منظور خروج سریعتر از مواضع خویش استفاده میکنند. ایشان، آنگاه خارج میشوند که MA سریع، از بالا/ پایین MA متوسط عبور میکند. گرچه ممکن است اینگونه به نظر رسد که ایده مزبور در نگاه نخست، نیکو ست؛ اما در عمل، این ایده با معایبی چند ، نظیر خروج زودهنگام از روند، قبل از آنکه روند به طور کامل شکل گرفته باشد همراه است. بنابراین، پس- آزمایی این ایده، جهت مشاهده آنکه آیا این روش دارای برتری بیشتری - در مقایسه با دو نوع دیگر گذر - است، هوشمندانه میباشد. اما تجربه ثابت نموده است که به نظر میرسد، این امر ارائه دهنده برتری اضافه نیست؛ و اغلب سبب افزایش بازدههی میگردد.
نتیجهگیری
میانگین متحرک، شاید سادهترین شاخص دنبال کننده روند است؛ اما کاربرد شایسته آن، میتواند بیش از آنچه تصور میشود، پیچیده باشد. مجدداً، نسبت به آسیبپذیریهای میانگین متحرک، مثلاً مشکل تأخیر (دریافت بسیار دیرهنگام روند)، و مشکل آن با نویز و متغیر بودن (دریافت بسیار زیاد برگشتهای روند کاذب) هشدار داده میشود. مشکل اضافه، آن است که تأخیر و نویز مشکلاتی دوقلو هستند که یکی نیازمند مسیریابی میانه است؛ بنابراین، در صورت تغییر جهت به منظور اجتناب از یکی، معاملهگر ناچاراً به دیگری نزدیک خواهد شد. تلاش برای راندن میان سیلا و خاروبدیس محتمل است- جائیکه سیلا، هیولای دریایی با ۶ سر، بیانگر مشکل تأخیر است (که پیپهای بالقوه را میبلعد)، و خاروبدیس در حکم گردابی ست که مشکل نویز و متغیر بودن را به نمایش میگذارد (که سبب سقوط حساب معاملهگر در مجموعهای از امواج گردان میشود). اصلاح طول، روش محاسبه و روش گذار، روشهای راندن و هدایت میانگین متحرک از یک مشکل، و نزدیک شدن به دیگری هستند. در اینجا، جدولی ارائه میشود که خلاصه این تنگنا را بیان میدارد:
اصطلاحات | اثرات جانبی اجتناب از تاخیر / نویز بیشتر | اثرات جانبی اجتناب از نویز / تاخیر بیشتر |
---|---|---|
طول | طول کوتاه تر | طول بلندتر |
روش محاسبه | LMA , EMA | SMMA , SMA |
یگانه ،دوگانه ُ سه گانه | یگانه و سه گانه | دوگانه |
به منظور غلبه بر تأخیر، طول کاهش یافته یا روشهای محاسباتی EMA/LMMA یا تکنیکهای گذر یگانه (و سهگانه) MA استفاده میشوند که تمام آنها سبب ایجاد نویز بیشتر میگردند. به منظور غلبه بر نویز، طول افزایش یافته یا روشهای محاسباتی SMA/SMMA یا تکنیک میانگین متحرک دوگانه استفاده میگردند که تماماً سبب ایجاد تأخیر بیشتر میشوند.
افزون بر این، یافتن "طریق میانی" یونانی، توازن میان دو حد غائی : طول بهینه شده، محاسبه و روش گذار که به نحوی شایسته، به اندازه کافی برای کاهش تأخیر، و در عین حال، یکنواخت نمودن کافی به منظور کاهش نویز سریع است- میسر میباشد. چنانچه معاملهگر قادر به یافتن این مسیر میانه باشد؛ بالتبع، برخوردار از قدرت بیشتر در این زمینه خواهد بود.
اما اگر وی ناگزیر از تصمیمگیری میان این دو باشد؛ شاید بهتر است که همسان با اودیسه، هیولای ضعیفتر را برگزیند؛ و بهتر است از نزدیکی سیلای تأخیر عبور کند تا خاروبدیس نویز ؛ زیرا در انتها، از دست دادن سود بالقوه (ناشی از عدم قرار گرفتن به اندازه کافی سریع در روند)، بر گرفتار آمدن به فعالیت خشمگین و خطرناک گرداب بازار مملو از علائم گمراه کننده که تمامی سودتان را غرق خواهد نمود، ترجیح دارد. چراکه از دست دادن چند ملوان، در مقایسه با از میان رفتن کامل کشتی، ارجحیت دارد.