شتاب (Momentum)
تمام معاملهگران مشتاق، به خوبی از اهمیت شتاب آگاهند. کلیشههای بسیاری وجود دارد که معاملهگران را به همراهی با شتاب ترغیب مینماید. در دهه ۱۹۶۰ ، مفهوم نسبت تغییر (ROC)، یا شتاب، میان معاملهگران شهرت یافته؛ و این شهرت، تا به امروز دوام آورده است گرچه میزان شهرت آن در مقایسه با سایر شاخصها، کاهش یافته است. شاخص شتاب، میزان و سرعت تغییر قیمت ارز در یک بازه زمانی مشخص را برآورد مینماید و این تکه اطلاعاتی هستند که میتوان از آنها کسب مزیت نمود. به طور کلی، روندهای قوی منعکس کننده شتاب فزاینده؛ و روندهای تضعیف شده بیانگر شتاب کاهنده هستند. شاخص اصلی شتابROCدر عوض شاخصهای معمولاً اطلاق شده تحت عنوان شاخصهای شتاب نظیر شاخص نوسان تجمعی - Accumulative Swing Index-(ASI) ، نسبت فراز و فرود- Advanced Decline Ratio - (ADR) ، آرون- Aroon -، شاخص کانال کالا-Commodity Channel Index- (CCI)، شاخص قدرت نسبی-Relative Strength Index- (RSI)، و استوکاستیک-Stochastics- که تماماً به نحوی یکسان پیگیر سرعت تغییر قیمت در مرور زمان هستند در ادامه مورد بحث قرار خواهند گرفت.
اجازه دهید، نگاهی به شاخص شتاب یافت شده در 4MT داشته؛ و چگونگی استفاده سودآور آن را بررسی نماییم.
شتاب، به عنوان نسبت قیمت امروز به قیمت چند دوره گذشته (MomPeriod) محاسبه میشود:
MOMENTUM = CLOSE of Current Bar / MomPeriod *100
MomPeriod عبارت از تنها متغیری ست که امکان اختصاصی نمودن آن وجود دارد؛ و به صورت پیشفرض، ۱۴ تعیین میشود. جهت ترسیم، نگاهی به نمودار روزانه EURUSD با 5=MomPeriod خواهیم داشت:
همچنان که در نمودار فوق ملاحظه میشود، شتاب جاری، ۱۰۱.۳۶ است. اما این مقدار چگونه محاسبه میشود؟ روش محاسبه این مقدار، از تقسیم دو قیمت پایانی ست: قیمت پایانی جاری (۱.۲۳۹۴) تقسیم بر قیمت پایانی ۵ کندل پیشین (۱.۲۲۲۷) که بالتبع، ۱.۰۱۳۶ حاصل میگردد؛ و پس از آن، ۱.۰۱۳۶ را در ۱۰۰ ضرب نموده تا ۱۰۱.۳۶ به دست آید. به خاطر داشته باشید که قیمت در حال صعود بوده است؛ از این رو، مقدار شتاب، بالاتر از ۱۰۰ یا صعودی است. اگر قیمت، به سمت پایین حرکت کند؛ مقدار شتاب کمتر از ۱۰۰ شده یا نزولی خواهد بود.
100* قیمت پایانی MomPeriod / قیمت پایانی جاری= شتاب
در مثال فوق:
۱۰۱.۳۶ = ۱۰۰ * ۱.۲۲۲۷ / ۱.۲۳۹۴ = (۵) شتاب
سه روش استفاده از شاخص شتاب:
۱-شتاب به عنوان نوسانگر دنبال کننده روند (محورگیری خطی ۱۰۰)
سیگنال صعودی، آنگاه ایجاد میشود که شتاب، از بالای خط ۱۰۰ عبور کرده؛ و سیگنال نزولی، آن زمان بروز مینماید که شتاب، از بخش پایین همان خط عبور میکند.
این استراتژی به خودی خود، دارای گرایش به خلق سیگنالهای بسیار است که سودآور میباشند. این استراتژی، در سایر شرایط یا فیلترها، نظیر SMA20 پیشنهادی الکساندر الدر دارای بهترین کارکرد است. برای مثال، اگر شتاب از زیر ۱۰۰ ، حرکت کند و در بالای آن قرار گیرد، و قیمت پایانی نیز بالای SMA20 باشد؛ بالتبع، میتوان آن را سیگنال خرید تلقی نمود. عکس این مطلب، برای سیگنال فروش صادق است.
افزون بر این، بهینهسازی MomPeriod برای یک جفت و چارچوب زمانی مشخص جهت کار با این سیستم، توصیه میشود. شایان ذکر است که دورههای دیگری نیز وجود دارد که بیش از ۱۴، مناسب هستند. پیشفرض ۱۴، جهت کاهش "نویز" بازار متلاطم بدون از دست دادن مزیت زیاد، انتخاب گردیده است.
شاخص MT4 در شتاب با سیگنال و هشدار:
۲-شتاب به عنوان شاخص مقدم اشباع و برگشت روند
شاخص شتاب را میتوان به عنوان شاخص برگشت روند مشابه با RSI یا استوکاستیک، یا کاربرد سطوح بیش خریداری شده/ بیش فروخته شده استفاده نمود. خرید، آنگاه است که شاخص، به کف رسیده، و مجدداً روندی صعودی مییابند؛ در حالیکه فروش، زمانی ست که شاخص اوج گرفته، و سپس به سمت پایین حرکت میکند. از آن رو که مناطق بیش خریداری شده و بیش فروخته شده ۲۰/۸۰ نظیر RSI یا استوکاستیک جهت تعیین کفها یا اوجهای ممکن وجود ندارد؛ در عوض، معاملهگر ناگزیر از آزمون برای سطوح بیش خریداری شده (OB) و بیش فروخته شده (OS) متفاوت است که میتواند همچون جدول زیر به نتیجه برسد:
نکته : اگر شاخص شتاب، به مقادیر منتهایی سقف یا کف (نسبت به مقادیر تاریخی آن) برسد؛ میتوان تداوم روند جاری را فرض نمود. برای مثال، اگر شاخص شتاب، به مقادیر منتهایی سقف رسید؛ بالتبع، شروع به نزول نموده؛ و میتوان فرض داشت که قیمتها احتمالاً همچنان بیشتر خواهند شد. در هر مورد، صرفاً معامله پس از آنکه قیمتها، سیگنال ایجاد شده توسط شاخص را تأیید نمودند، صورت میپذیرد (به بیان دگر، اگر قیمتها اوج گیرند، و سپس شروع به افت نمایند؛ باید در انتظار شروع افت قیمتها پیش از فروش بود).
شایان ذکر است که استفاده از این شاخص به همراه میانگین متحرک ۱۰۰ یا ۲۰۰ روزه ، ایده خوبی است. معاملهگر میباید در راستای روند MA خرید و فروش داشته؛ و همچنان که در تصویر 1H EURUSD ذیل مشاهده میشود:
۴ پیکان قرمز رنگ، هر یک جهت نشان دادن اینکه شتاب، زمانی که به پایینترین نقطه نسبی (کفها) رسیده، و سپس، روند صعودی در سمت و سوی روند کلی تثبیت شده توسط میانگین متحرک ۱۰۰ روزه را در پیش گرفته ترسیم گردیدهاند. اگر سوار شدن بر مسیر MA را ( زمانیکه قیمت، از قسمت بالای آن عبور میکند ) از دست دادهاید، کفهای شتاب، نقاط ورودی جایگزین خوب هستند.
هشدار
هر ورود با شتاب، میبایست به نحوی محتاطانه با سفارشهای " توقف ضرر" ، از پیش تعریف شده مورد استفاده قرار گیرد. این فرض که روند، همچنان تا ابد تداوم خواهد یافت، مایه از بین رفتن بسیاری از حسابها بوده است. چون حرکت رو به بالا یا پایین قیمت، به معنای آن نیست که تا ابد در همان راستا ادامه خواهد یافت.
۳-شتاب به عنوان شاخص مقدم (واگرایی)
این شاخص بسیار مشابه با RSI و MACD ( که قابل استفاده به عنوان شاخصهای واگرای مقدم هستند ) قابل کاربرد به عنوان شاخص واگرایی مقدم است.
این روش فرض میدارد که اوجهای بازار، نوعاً توسط افزایش سریع قیمت (زمانیکه معامله گر انتظار دارد که قیمتها، بالاتر روند) شناسایی میشوند؛ و کفهای بازار معمولاً با افت سریع قیمت ( زمانیکه معامله گر خواهان خروج از بازار است) خاتمه مییابند. با اوج گرفتن بازار، شاخص شتاب به شدت صعود نموده؛ و سپس، افت میکند؛ و از تحرک صعودی یا کم دامنه مداوم قیمت، فاصله میگیرد. به طریق مشابه، در کف بازار، شتاب سریعاً افت نموده؛ و سپس، به مراتب جلوتر از قیمتها، شروع به صعود مینماید. هر دو این شرایط منجر به واگراییها میان شاخص و قیمتها میگردند.
در اینجا، جدول ساده تعریف واگراییهای متفاوت ارائه میشود:
اجازه دهید، این چنین واگرایی را در نمودار 4H از EURUSD بررسی کنیم:
در سیگنالهای آخر خرید در نمودار فوق، قیمت، کف پایینتر را سبب گردیده است. در حالیکه شتاب متناظر، کف بالاتر را موجب شده که نشانگر سیگنال برگشت واگرایی صعودی است. با سیگنالهای فروش، قیمت موجب سقف بالاتر گردیده؛ در صورتیکه شتاب، سقف پایینتر را سبب شده که نشانگر سیگنال برگشت واگرایی نزولی است.
نتیجهگیری
شتاب شاید، سادهترین شاخص مطرح شده تاکنون است. به بیان دیگر، چه چیز سادهتر از مد نظر قرار دادن قیمت پایانی جاری، تقسیم آن بر قیمت پایانی x تعداد کندل پیشین، و ضرب آن در ۱۰۰ است. بدین ترتیب، در یک نگاه میتوان میزان و سرعت را دریافت که با توجه به آنها، قیمتها از x کندل پیشین دستخوش تغییر گردیدهاند. و تنها متغیر جهت بهینهسازی، x یا MomPeriod است.
چنانکه ملاحظه شد، حداقل سه استراتژی وجود دارد که با این نوع شاخص، به نتیجه میرسند:
۱- مد نظر داشتن معامله در شرایطی که شتاب از ۱۰۰ عبور میکند؛
۲- مد نظر داشتن معامله هنگامی که شتاب، از پایین/ بالا در مناطق بیش خریداری شده/ بیش فروخته شده از پیش تعیین شده عبور مینماید.
۳- مد نظر داشتن معامله در شرایطی که شتاب، از حرکت قیمت فاصله میگیرد (و دستخوش واگرایی میشود).
اولین استراتژی در میان سه مورد فوق، معروفترین است؛ بنابراین، احتمالاً بهترین مورد جهت آغاز آزمون است. اما به خاطر داشته باشید که شهرت شتاب ROC، توسط شاخصهای شتاب پیچیدهتر پیرو آن نظیر RSI و استوکاستیک، کاهش یافته است. این نسخه قدیمیتر (سادهتر) از شتاب، دارای شایستگیهای چندی ست؛ اما بررسی هر یک از سه استراتژی مرتبط با آن، میبایست تا اندازهای، به نحوی شکاکانه صورت پذیرد؛ هر یک از این استراتژیها میباید در جفتهای ارزی مختلف در دورههای کافی از دادههای تاریخی، جهت تعیین اینکه آیا حقیقتاً عاملی حاشیهای را آشکار میکنند، مورد تست واقع گردند.